اشاره
زمانی که یک مدیرعامل زمام کار را در شرایط بحران اقتصادی به دست میگیرد، 100 روز نخست کاری وی مهمترین و تأثیرگذارترین روزها خواهند بود. در همین 100 روز است که مدیرعامل با داشتن یک دستور کاری روشن، باید در صف اول ارتباط با کارکنان و مشتریان قرار گیرد.
گروه مشاوره بوستون کاوشی در مورد رهبری شرکت در ماههای اولیه بحران مالی انجام داده است. آنها با بیش از 50 مدیرعامل و رهبر شرکتهای ایالات متحده، اروپا و آسیا گفتگو کردند تا به پاسخ این پرسش پی ببرند که در شرایط بحران اقتصادی چه باید کرد. بدیهی است که همه مدیران عامل، نیاز به تحت کنترل درآوردن هزینهها را خاطرنشان کردند. اما بسیاری از آنها اعتقاد راسخ پیدا کرده بودند که رهبری بحران اقتصادی، تنها به معنای کاستن از هزینهها نیست، بلکه به معنای آمادهساختن سازمان برای آینده است.
اکثر مدیرانی که گروه مشاوره بوستون با آنها گفتگو داشتند، تأکید کردند که در 100 روز نخست کار، یک رهبر باید برای خروج از بحران به این هفت اصل پایبند باشد:
1. واقعگرا باشید. با مسائل بهطور مستقیم مقابله کنید و در مورد آینده، با کارکنان خود صادقانه صحبت کنید. همه، روزنامهها را میخوانند، اخبار را گوش میدهند، در اینترنت گشت و گذار میکنند و شایعات محیط کار را میشنوند. همه ما به این مطلب پی بردهایم که وقتی اقتصاد دچار مشکل جدی است، کسبوکارها در قلمروی نامعلومی به سر میبرند. اینها همه عدم قطعیتها و ترسهایی هستند که با آنها مواجهایم و باید ادارهشان کنید. در مورد نحوه نجات دادن شرکت خود از بحران، با شفافیت برخورد کنید و خود را در معرض دید قرار دهید. وقتی قرار است خبر بدی را به همه بدهید، با لغات بازی نکنید، بگذارید همه سؤال کنند و مطمئن شوید که همه آن خبر را شنیدهاند. سعی کنید تا قانون کلی که اکثر سازمانها رعایت میکنند را به کار ببندید و هر پیامی را حداقل 9 بار تکرار کنید تا مخاطبان، بهطور کامل آن را درک کنند. هیچکس هیچوقت از گفتگوی مکرر پشیمان نشده است.
2. صورت گردش نقدینگی را با جزئیات کامل ایجاد کنید. برای آنکه از بحران نجات پیدا کنید، میبایست با مدیر مالی خود ارتباط تنگاتنگی داشته باشید تا گردش نقدینگی را برای ماههای آینده پیشبینی کنید. این یک اقدام مهم است، زیرا کسبوکارها در شرایط نامناسب اقتصادی نقدینگی کمتری تولید میکنند.
- به کارمندانتان کمک کنید تا عدم قطعیت اقتصادی را با ارائه چشماندازی برای سال بعد و حتی سالهای آتی، و نه فقط برای سه ماه آینده، مهار کنند. ممکن است با دوران سختی مواجه باشیم، ولی این به معنای آن نیست که آرمانهای خود را رها کنیم. سازمانها به اهداف بلندمدت و حتی شعارهای تهییجکننده نیاز دارند.
3. ستارههایتان را در آغوش بگیرید. بهترین کارمندانتان از آنچه فکر میکنید، ناپایدارترند. آنقدر وقت صرف تمرکز بر کاهش نیروی انسانی نکنید تا گروههای کاری و افراد کلیدی را که باعث موفقیت سازمان میشوند، از یاد ببرید. این افراد شایسته توجه و نیازمند آن هستند. اینکه آنها متوجه شوند که تا چه اندازه برای کارشان ارزش قائلاید، نه تنها باعث بالا رفتن بهرهوری آنها میشود، بلکه تضمینکننده وفاداری آنها در زمانی که همه چیز به وضعیت قبلی خود بازگردد نیز خواهد بود.
4. از رکود بهعنوان فرصتی برای پایهگذاری تغییراتی استفاده کنید که در شرایط بهتر اقتصادی امکان عرضه آن وجود ندارد. در دوران خوب اقتصادی، مدیران عامل، تمایلی در به هم زدن اوضاع و ایجاد دگرگونی ندارند، ولی رکود موقعیت نادری را برای حلوفصل مسائلی نظیر کارمندانی که عملکرد خوبی ندارند، فرایندهایی که اثربخش نیستند یا گران تمان میشوند، به وجود میآورد. در این شرایط، کارمندان بهندرت تغییرات اساسی و عمده را زیر سؤال میبرند خصوصاً تغییراتی که بر تعداد کارکنان تأثیرگذار نباشد. از اینرو، فهرستی از نقاط ضعفی که هیچکس به آنها توجه نکرده است، تهیه و شروع به کار کنید.
5.یک طرح "ب" برای خود آماده کنید. همواره بدترین سناریو را در نظر داشته باشید و یک برنامه احتمالی برای آن تدبیر کنید. اگر این اتفاق افتاد چه کار کنیم؟ اطمینان حاصل کنید که همه از مراحل سناریوی دوم آگاهی دارند.
6. به حمایت از بهترین مشتریان خود ادامه دهید. بدانید که مشارکتی که در طی سالها استحکام یافته است، به ارتباطات پربارتری در آینده تبدیل خواهد شد. وقتی پای بهترین مشتریانتان در میان است، با آنها همان رفتاری را داشته باشید که در روزهای خوب داشتید.
7. از فرهنگ سازمانی خود محافظت و حتی آن را تقویت کنید. همانطور که شخصیت انسانها به هنگام مواجهه با بحرانها بهتر مشخص میشود، بر این باوریم که فرهنگ واقعی سازمان نیز در دوران بحران، برای دیگران، بیشتر آشکار میشود. اقدامات شما و نحوهای که آنها را به انجام میرسانید، با فرهنگ شما تا نسلهای آینده، در هم آمیخته خواهد بود. اگر باید عذر کارمندی را بخواهید، این کار را با نهایت احترام انجام دهید. به یاد داشته باشید که همگان، یعنی هم آنهایی که مجبور به ترک کار شدهاند و هم آنهایی که ماندهاند، رفتار شما را به هنگام از کار بیکار کردن افراد به یاد خواهند داشت.
چه منصفانه باشد یا نباشد، رهبران شرکتها (و حتی کشورها)، در طی 100 روز اولی کاری خود، خصوصاً در دورانهای بحران، مورد انتقاد قرار میگیرند. رویکرد خروج از بحرانی که بهخوبی سازماندهی شده باشد، میتواند سازمان شما را در برابر این انتقادها مصون سازد و روندی را برقرار کند که سالها تداوم خواهد داشت.
برگردان: مانا شاکرین
پینوشت:
1. shakerin@yahoo.com
منبع:
برگرفته از نشریه BCG و سایت www.bcg.com